کد مطلب:93713 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:772

مقدمه مؤلف











بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی خیر خلقه محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بن عمه و وصیه اسدالله الغالب علی بن ابیطالب و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

سپاس خالقی را كه به مخلوقاتش لباس وجود پوشانید، و انسان را از میان آنها با این كه به مقتضای «خلق الانسان ضعیفا»[1] در نهایت ضعف بود، اشرف موجودات و گل سر سبد دستگاه آفرینش قرار داد و در كتاب تشریعش تقوی را ملاك برتری و كرامت او معرفی نمود «ان اكرمكم عند الله اتقیكم»[2] و با فرمان «اتقوا» امر كرد كه آن را با قلم اراده از مرحله ذهنیت به مرحله عینیت رسانند و در متن صفحات كتاب تكوین بنگارند تا زمینه مصاحبت با حق جل و علا را فراهم نمایند كه «ان الله مع المتقین»[3].

سپس خود را به این وصف ستود «هو اهل التقوی و اهل المغفره»[4] و با

[صفحه 11]

همین معیار پیامبرانش را از میان مخلوقاتش برگزید، بعد از آن كه ملبس به لباس تقوی بودند «و لباس التقوی ذلك خیر»[5] و از میان آنها پیامبر خاتم محمد بن عبدالله (ص) را به عنوان اسوه برگزید «لقد كان لكم فی رسول الله اسوه حسنه»[6] و دگر بار با همین سنجش، سیره نبویه را با ولایت علویه استمرار بخشید تا ارتباط عالم ملك و ملكوت منقطع نگردد و زمین و زمان از اسوه و حجت خالی نشود كه «لو لا الحجه لساحت الارض باهلها».

و شكر خدای را كه بهترین زاد را در این سفر الهی كه روح سوار بر مركب جسمانی طی طریق می كند تقوی قرار داد «ان خیر الزاد التقوی»[7] تا به غایت قصوی و آخرین مرحله، یعنی لقای الله برسد «یا ایها الانسان انك كادح الی ربك كدحا فملاقیه»[8] و بالاخره سند مالكیت بهشتش را هم به نام صاحبان این زاد و توشه یعنی متقین ثبت و صادر نمود و فرمود: «تلك الجنه التی نورثها من عبادنا من كان تقیا»[9] و چه جایگاه پر نعمتی كه خودش فرموده: «و لنعم دار المتقین».[10].

اینجانب از سابق علاقه عجیبی نسبت به خطبه متقین نهج البلاغه داشتم، به طوری كه همیشه در خاطرم این خطبه بر تارك خطب نهج البلاغه می درخشید، و به نظرم در میان سلسله خطبه های این تالی تلو قرآن كه فرش كلام خالق و عرش كلام مخلوق است، خطبه متقین بارزترین گوهر این سلسله در تهذیب نفوس و

[صفحه 12]

تصفیه ارواح است. به همین جهت، تصمیم گرفته بودم كه جزوه ای مشتمل بر جامع گفتار شارحین و ناظرین به كلام علی (ع) در این خطبه، مهیا كنم، و با همین انگیزه، در سفری تبلیغی رزمی كه به جبهه های نور علیه ظلمت داشتم، مقداری از خطبه را در جمع یاران به بحث گذاشتم، و از آنجا كه علم وحشی و گریزان است و نیاز به پای بند كردن آن به كتابت دارد،[11] اقدام به نگارش آن مطالب مورد بحث نمودم، ولی متاسفانه موفق به تكمیل آن نشدم و كار ناتمام ماند تا اینكه در ماه مبارك رمضان 1408 ه.ق حسن انتخاب استاد عزیز و بزرگوارم و محقق عظیم الشان حضرت آیه الله مكارم شیرازی (دام ظله الوارف) كه همین خطبه را برای درس نهج البلاغه برگزیده بودند انگیزه این كار مهم شد، دامن همت به كمر زده و روزهای ماه مبارك رمضان در جلسه درس ایشان در مدرسه امام امیرالمومنین، كه جمع كثیری از طلاب و فضلای حوزه علمیه شركت داشتند، و حقا حوزه درس با بركتی بود، شركت كردم، و مطالب ایشان را كه آمیخته با نكات بدیع و تحلیلهای تازه فراوانی بود، جمع آوری نمودم.

سپس با مطالعه كتب و منابع مختلف در این زمینه، (كه در فهرست منابع ذكر خواهد شد) نكات مهم و بحثهای گوناگونی برای مزید فایده بر آنها افزوده، و مجموع را به نظر ایشان رساندم، پس از بررسی اجمالی و تذكرات مختلف اصلاحی، امر به چاپ آن فرمودند.

امیدوارم این نوشتار كه از دریای بیكران بیانات مولی امیرالمومنان علی (ع) مایه می گیرد برای تمام سالكان راه حق و پویندگان طریق تهذیب نفس، مفید و موثر افتد.

[صفحه 13]

گرچه حسن آغاز این خطبه با برخورد به رحلت جانگداز رهبر انقلاب اسلامی آیه الله العظمی امام خمینی انجامی اسف انگیز داشت و بحث استاد ناتمام ماند ولی با اشارت استاد و زیر نظر ایشان، باقیمانده خطبه نیز شرح و پس از قریب دو سال و نیم، بحمدالله به پایان رسید و به لطف الهی مراحل تكمیلی تا آماده شدن برای چاپ چنانكه اشاره كردم پیموده شد.

باری خطبه همام یا خطبه متقین، قطره ای زلال و درخشان از دریای متلاطم و بیكران علم مولی المتقین امیرالمومنین علی (ع) است، آن امام همامی كه نوری بر منار طریقت و نگاهبانی بر مسیر شریعت بود.

امامی كه در خانه حق (كعبه) چشم به جهان گشود تا از ابتدا بیننده حق باشد، نوجوانی كه در مكتب نبوت در برابر استادی چون نبی اكرم (ص) زانو زد و كتاب وحی را ورق ورق مطالعه نمود تا تاریخ جهان را رقم زند.

آن شاگردی كه در این مكتب قلم به دست گرفت تا دست قلم زنان باطل را قلم كند، و آن سخن آموزی كه در این مدرسه سخن گفتن آموخت تا پرچم فریاد را در سرزمین زشتیها برافرازد، آن دست پرورده نبوت هر آنچه لازم بود فرا گرفت و هر آنچه لازم بود در صحیفه خود به یادگار گذاشت.

او به جائی رسید كه به فرموده خودش: «ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر»،[12] «سیل دانش از كوه فكرتم روان، و مرغ اندیشه بر فراز آن پرواز نتواند كرد»!

او به مقامی رسید كه گرچه در وصف وی دانشمندان و سخنوران بزرگ تازی و فارسی مانند: حسان، ابوفراس، ابوتمام، متنبی، حكیم سنائی، فردوسی و غیره،

[صفحه 14]

سخن بسیار گفته و سروده اند، ولی هیچ یك به ادای حق مقام او نرسیده اند، و حقیقت او، و صفای او، همچنان برای غیر حضرت حق و صاحبان علم حقیقی، مستور مانده است.

او در مكتب نبوی به درجه استادی رسید تا درس ارزشهای انسانی اسلامی دهد، او آمد تا هادی افكار پریشان در وادی خیال، و ساقی معارف دقیقه در جام الفاظ رقیقه و لطیفه باشد، او قیام كرد تا نهج و طریق مستقیم حق را در سایه نهج البلاغه خود ترسیم كند.

او آمد تا باغبانی برای به ثمر رساندن شكوفه های انسانیت باشد.

او آمد تا شكوه شكفتن شكوفه های سفید فطرت را به نمایش گذارد.

او آمد تا بگوید هر چه نپاید، دلبستگی نشاید.

او آمد تا بگوید از بیگانه به حضرت یگانه پناه باید برد.

او آمد تا آمدن را آموزد و رفت تا رفتن را.

او زیست تا چگونه زیستن آموزد و در ماه خدا، در خانه خدا، سر به سجده شهادت در محراب خونین عبادت نهاد تا چگونه مردن آموزد.

او با آمدنش در كعبه، و با رفتنش از محراب مسجد كوفه، عملا نشان داد كه «انا لله و انا الیه راجعون»[13].

او آمد تا توشه این راه «تقوی» و رهروانی كه به هدف و لقای الهی می رسند «متقین» را معرفی كند، و در همین راستا «خطبه متقین» را بیان فرمود و در آن حدود 110 صفت برای آنان گنجاند[14].

[صفحه 15]

«خطبه همام» دستور العملی است برای آنان كه می خواهند به مقصود رسند، آئینه ای است تمام نما برای پروا دارندگانی كه طالبند به سرچشمه زلال حقیقت دست یابند، آنان كه دوستدار آراستگی اند و آراستگی را در باطن آراسته می بینند.

«خطبه همام» صحنه ای از تاثیر یك معلم حقیقی در شاگردی حقیقی است تاثیری كه رخت بر بستن جانی از كالبدی را به همراه دارد! تاریخ بسیار نشان داده كه سخن گویان بزرگ توانسته اند به تاثیر سخن، مستمع را بگریانند، یا بخندانند، یا سپاهی را برای جنگ و دفاع (یا صلح و سازش) بشورانند، یا گروهی را به اندرز و نصیحت از خلق و خوئی زشت دور و به اخلاق و عاداتی نیكو نزدیك سازند، یا در نهایت شنونده را از خود بیخود ساخته و به تاثیر سخن بیهوش نمایند، ولی تاریخ نشان نداده كه خطیبی در طی سخنرانی خود، مستمع را برای همیشه مدهوش كند و به جهان جاودانش رهسپار سازد و تنها «خطبه همام» است كه مقام تاثیر سخن را به درجه اعجازی رسانده و خارج از طرق بشری تاثیر كرده كه جان شنونده «همام» را از قفس طبیعت آزاد و به گلشن راز به پرواز درآورد.

«خطبه همام» از معروفترین خطب مولی علی (ع) است كه در كتب معتبر «شیعه و سنه» با كمی اختلاف، نقل شده و پیوسته علمای بزرگ حفظ آن را مانند حفظ قرآن لازم دانسته و به شاگردان خود سفارش می نموده اند.

«خطبه همام» در هر یك از قرون اسلامی، نزد اهل دانش، بزرگترین كتاب از نظر اخلاقی بشمار می رفته و حتی بعضی همانند تلاوت قرآن، مقید به خواندن آن بوده اند. یكی از اساتید بزرگوار می فرمود استادی داشتم كه وضو می گرفت و رو به قبله می نشست و به من می فرمود این خطبه را بخوان و در وقت خواندن می گریست و ناله می كرد.

آری ناله می كرد و ناله دارد، و چرا آنان كه می فهمند ناله نكنند! آنان

[صفحه 16]

كه در حسرت صیحه ای همامی می سوزند، چرا آه نكشند! و چرا ما غمگین نیستیم، چرا كلامی كه كالبدی را از جان تهی می كند، در قلب ما تاثیری نمی كند! كلام همان كلام است، پس عیب از كجاست!

به هر حال امید است با مطالعه سخنان مولی و برداشت صحیح از «خطبه همام» به سر منزل مقصود رهنمون گشته و زندگی خود را سامان دهیم. غفر الله لنا و لكم انشاء الله تعالی.

لازم به ذكر است كه در آخر هر فراز، یا هر چند فراز، اشعار عارف بزرگوار مرحوم الهی قمشه ای را كه در شرح خطبه «همام» سروده است،[15] آورده ایم، به امید این كه خوانندگان هر چه بیشتر استفاده كنند.

از آنجا كه انسان در معرض اشتباه و خطاست، امیدوارم خوانندگان عزیز خطاها را عفو و این حقیر را از راهنمائی و ارشادات خود بی بهره ننمایند.[16].

قم- اكبر خادم الذاكرین (خادمی)

27/ 7/ 69 مطابق با 28 ربیع الاول 1411 هجری قمری

[صفحه 17]


صفحه 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17.








    1. سوره نساء، آیه 28.
    2. سوره حجرات، آیه 13.
    3. سوره بقره، آیه 194.
    4. سوره مدثر، آیه 56.
    5. سوره اعراف، آیه 26.
    6. سوره احزاب، آیه 21.
    7. سوره بقره، آیه 197.
    8. سوره انشقاق، آیه 6.
    9. سوره مریم، آیه 63.
    10. سوره نحل، آیه 30.
    11. از رسول گرامی روایت شده «قیدوا العلم بالكتاب»، علم را با نوشتن در بند و قید كنید (كنز العمال، خبر 29332).- در شعری منسوب به علی (ع) است: «كل علم لیس فی القر طاس ضاع كل حرف جاوز الاثنین ذاع»، هر علمی كه در كاغذ نباشد ضایع و هر حرفی كه از دو نفر تجاوز كنید شایع می شود.
    12. از جملات خطبه معروف به «شقشقیه».
    13. سوره بقره، آیه 156.
    14. با تقسیم بندی، 110 صفت در آن دیده می شود، گرچه ممكن است كسی چند عدد بیشتر یا كمتر شمارش كند و می دانیم 110 به حروف ابجد نام مبارك «علی» (ع) است و بحق او مولای متقین و دارنده تمامی صفات ذكر شده در خطبه است.
    15. اشعار عارف بزرگوار و بلبل گلشن راز مرحوم الهی، از دیوان ایشان تهیه شده است.
    16. خوانندگان عزیز می توانند به آدرس ناشر مكاتبه فرمایند.